کد مطلب:234809 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170
کرامتی از امام رضا
داستانی از عیون نقل شده است كه امام رضا علیه السلام با استعانت از خدا و به كمك دعا، دشمنانش را خوار و زبون ساخت.
[ صفحه 221]
ابراهیم بن هاشم نقل می كند كه گفت: به مأمون خبر دادند كه حضرت رضا علیه السلام مجالسی تشكیل داده كه درباره ی اعتقادات مذهبی مناظره می كند. مردم نیز شیفته ی دانش او شده اند.
مأمون به حاجب خود دستور داد كه مردم را متفرق كند و امام علیه السلام را حاضر نماید. همین كه چشم مأمون به حضرت رضا علیه السلام افتاد، خشمگین شد و آن حضرت را سبك گرفت.
امام رضا علیه السلام از پیش او با خشم تمام خارج شد، در حالی كه زیر لب، آرام چنین می گفت: «به حق مصطفی و علی مرتضی و فاطمه ی زهرا به نیروی خدا، به وسیله ی دعای خود، چنان او و یارانش را در این سرزمین خوار كنم كه سگ های این آب و خاك، او را طرد كنند».
امام رضا علیه السلام به منزل خود رفت و آب خواست و وضو گرفت. آن گاه دو ركعت نماز خواند و در ركعت دوم، در قنوت چنین گفت: «اللهم یا ذا القدرة الجامعه و الرحمة الواسعة و المنن المتتابعه و الالاء المتوالیه و الایادی الجمیله و المواهب الجزیله! یا من لا یوصف بتمثیل به نظیر... یا بدیع! یا قوی! یا منیع! یا رفیع! صل علی من شرفت الصلاة بالصلوة علیه و انتقم ممن ظلمنی و استخف بی...».
اباصلت هروی گوید: هنوز دعای امام تمام نشده بود كه در شهر، شورشی به پا خاست و داد و فریاد بلند شد و شهر شلوغ
[ صفحه 222]
گردید. من از جای خود تكان نخوردم تا امام علیه السلام نمازش را سلام داد... چنان آشوب و بلوایی در شهر به وجود آمد كه مأمون و سپاهش رانده شدند و كمال خواری و مذلت به آنها چشانده شد. [1] .
احمد بن عیسی نیز گوید:
خدمت حضرت رضا علیه السلام عرض كردم: من به سفر دریایی و بیابانی - كه بسیار خطرناك هستند - می روم. شما در این باره چه نظری دارید؟
آن حضرت فرمودند:
«به سفر بیابانی برو و هرگاه خواستی سفر كنی، به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله برو و در آن جا دو ركعت نماز بگزار و صد بار از خداوند طلب خیر كن.
اما هرگاه اراده كردی سفر دریایی انجام دهی، كلماتی را قرائت كن كه خداوند فرموده: «اركبوا، بسم الله مجریها و مرسیها، ان ربی لغفور رحیم» و هرگاه گرفتار موج دریا شدی، بگو: «بسم الله اسكن بسكینة الله و قر بوقار الله و اهد باذن الله، لا حول و لا قوة الا باذن الله». [2] .
[ صفحه 223]
[ صفحه 221]
ابراهیم بن هاشم نقل می كند كه گفت: به مأمون خبر دادند كه حضرت رضا علیه السلام مجالسی تشكیل داده كه درباره ی اعتقادات مذهبی مناظره می كند. مردم نیز شیفته ی دانش او شده اند.
مأمون به حاجب خود دستور داد كه مردم را متفرق كند و امام علیه السلام را حاضر نماید. همین كه چشم مأمون به حضرت رضا علیه السلام افتاد، خشمگین شد و آن حضرت را سبك گرفت.
امام رضا علیه السلام از پیش او با خشم تمام خارج شد، در حالی كه زیر لب، آرام چنین می گفت: «به حق مصطفی و علی مرتضی و فاطمه ی زهرا به نیروی خدا، به وسیله ی دعای خود، چنان او و یارانش را در این سرزمین خوار كنم كه سگ های این آب و خاك، او را طرد كنند».
امام رضا علیه السلام به منزل خود رفت و آب خواست و وضو گرفت. آن گاه دو ركعت نماز خواند و در ركعت دوم، در قنوت چنین گفت: «اللهم یا ذا القدرة الجامعه و الرحمة الواسعة و المنن المتتابعه و الالاء المتوالیه و الایادی الجمیله و المواهب الجزیله! یا من لا یوصف بتمثیل به نظیر... یا بدیع! یا قوی! یا منیع! یا رفیع! صل علی من شرفت الصلاة بالصلوة علیه و انتقم ممن ظلمنی و استخف بی...».
اباصلت هروی گوید: هنوز دعای امام تمام نشده بود كه در شهر، شورشی به پا خاست و داد و فریاد بلند شد و شهر شلوغ
[ صفحه 222]
گردید. من از جای خود تكان نخوردم تا امام علیه السلام نمازش را سلام داد... چنان آشوب و بلوایی در شهر به وجود آمد كه مأمون و سپاهش رانده شدند و كمال خواری و مذلت به آنها چشانده شد. [1] .
احمد بن عیسی نیز گوید:
خدمت حضرت رضا علیه السلام عرض كردم: من به سفر دریایی و بیابانی - كه بسیار خطرناك هستند - می روم. شما در این باره چه نظری دارید؟
آن حضرت فرمودند:
«به سفر بیابانی برو و هرگاه خواستی سفر كنی، به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله برو و در آن جا دو ركعت نماز بگزار و صد بار از خداوند طلب خیر كن.
اما هرگاه اراده كردی سفر دریایی انجام دهی، كلماتی را قرائت كن كه خداوند فرموده: «اركبوا، بسم الله مجریها و مرسیها، ان ربی لغفور رحیم» و هرگاه گرفتار موج دریا شدی، بگو: «بسم الله اسكن بسكینة الله و قر بوقار الله و اهد باذن الله، لا حول و لا قوة الا باذن الله». [2] .
[ صفحه 223]
[1] بحارالانوار، ج 12، ص 75 و 76) مترجم).
[2] مسند الرضا، كتاب الدعا، ج 71.